Saturday, November 06, 2004
Adaggio
لا به لای هم سفر های فلزی
من
من
من
گرگی پیرم
که در بدن دخترکی
دخترکی
دخترکی خیالاتی
جا
خوش
کرده ام
تپش ها و نفس ها
مثل زخمی کهنه
در برف
در برف
و بوران
و دربرف و بوران
وقتی که یقه ی کت ها را بالا می زنند و می گریزند
می ایستد
می آه کشد
علامتی ست شاید
یا که سلامی به واقعه ای زود هنگام
نگاهی
جویدن گوشه ی لبی
به معجزه ی ماندگاری در
در
در این
در این ترافیک
ترافیک ابدی
ابدی
ابدی
من
من
من
گرگی پیرم
که در بدن دخترکی
دخترکی
دخترکی خیالاتی
جا
خوش
کرده ام
تپش ها و نفس ها
مثل زخمی کهنه
در برف
در برف
و بوران
و دربرف و بوران
وقتی که یقه ی کت ها را بالا می زنند و می گریزند
می ایستد
می آه کشد
علامتی ست شاید
یا که سلامی به واقعه ای زود هنگام
نگاهی
جویدن گوشه ی لبی
به معجزه ی ماندگاری در
در
در این
در این ترافیک
ترافیک ابدی
ابدی
ابدی
Comments:
Post a Comment