.comment-link {margin-left:.6em;} <$BlogRSDURL$>

Saturday, November 20, 2004

[یک] 

ساعت هفت و سی و چار دقیقه ی صبح بود که یه چیزی توی کیفم تکون خورد . یه رب بود که کنار اتوبان منتظر تاکسی بودم و با نا باوری به لحافم که کنار شوفاژ از همیشه گرم و نرم تر می شه فکر می کردم که یه چیزی توی کیفم وول خورد
فکر کردم حالا چرا صبح به این زودی یه چیزی تصمیم گرفته توی کیفم وول بزنه؟ جوابی براش نداشتم
سعی کردم حدس بزنم چیه . سوسک موسک نمی تونست باشه . تکونش بیشتر از این حرفا بود . مثل یه گنجشکی ، موشی ، خرگوشی، چیزی........ خرگوش؟؟
SHIT

(ادامه دارد)

Comments: Post a Comment


Site 
Meter